تجربه از خودم

خانـ ه لینـ ک ایمیـ لـ پروفایـ لـ طـراح



هیس! این یه رازه

راز زندگی

   یک سال پیش زمانی که هیچی از قانون جذب نمی دونستم...

نه نه! این شروع خوبی نیس! اولا بگم که من خیییییییییییلی تخیلی هستم! 24 ساعته تو تخیل خودمم! و آرزوهامو تجسم می کنم! و خیلی از این تجسم هام واقعی می شن! یعنی در واقع همشون می شن!!! تو با قدرت تخیلت می تونی زندگیت رو خودت خلق کنی!

خیلی خب! من حالا یه تجربه ی واقعی بهت میگم! اما  واقعی واقعیه

پارسال یه مدت بود که همش تجسم می کردم جلوی یه جمعیتی آهنگ میخونم! من عاشق خوانندگی هستم! خلاصه اینکه هروقت آهنگ گوش می دادم تصور می کردم جلوی هزار تا آدم دارم آهنگ اجرا می کنم!خخخخ... باحال بود حال میداد!!! حدود یه چند ماهی بهش فکریدم بعدش تقریبا فراموشش کرده بودم....

اینم بگم که بابام فرد خیییییییلی مذهبیه و خب از این جور چیزا خوشش نمیاد! میدونین که چی میگم!

یه شب...هیچ وقت اون شبو فراموش نمی کنم...

داشتیم تلوزیون نگاه می کردیم منم داشتم تصور می کردم تو عالم رویا که همین تو خونه ی خودمون هزار تا آدم اومدن و من دارم جلوشون آهنگ میخونم....ناگهان بابام به منو برادرم که آهنگنسازی میکنه با پیانو گفت:

راستی بچه ها چرا شما یه آهنگ دو نفره نمی سازین؟ به من گف تو بخون به داداشمم گف تو هم پیانو بزن!

ما هم قبول کردیم من یه ترانه ی انگلیسی نوشتم و برادرم هم با پیانو آهنگسازیشو کرد... یه هفته بعدش کلی مهمون به خونمون اومد! جالبیش اینکه تو خوانواده ی ما این مهمونی هر دو هفته یه بار هر بار تو خونه ی یکی از اعضای خوانواده برگزار می شه! حالا جالب این بود که اون شب جمعیت دو برابر شد!!! چند همکار پدرم اومدن و مادربزرگ و خالمم که هیچوقت تو این مهمونیا نمیان هم اومدن!!!!1چند نفر دیگه هم که من تا حالا ندیده بودمشون هم اومدن!!!! اون شب من به یکی از دختر عمو هام گفتم که با برادرم یه آهنگ ساختیم و ازش قول گرفتم که به کسی نگه!! اواخر شب بود که نمیدونم این دختر عموم نامردی کرد و به چند نفر گف!!!

حدود 12 شب بود که بابام بهم گفت: راستی بچه ها پاشین آهنگتونو اجرا کنین!!!!باباااااااااااام؟؟؟؟؟// بابای من اینووو بگه؟؟؟؟ درست مثل کسی که جادو شده باشه...

من خشکم زده بود....ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اجرا کنیمممممممممم؟؟؟؟؟؟ من هیچوقت نمیتونم جلوی کسی آهنگ بخونم چون خیییییییلی خجالتی م!!!

در عرض یه ثانیه همه بلند شدند و داد زدن: 

سارا! سارا! سارا! سارا! همه گفتن که برو بخون!!!

فکر کنین! تجسمم داشت واااااااااااااقعی می شد!!!!!!!!!!!!!!

اون لحظه کل بدنم می لرزید سفید شده بودم قلبم تند تند میزد!!!

اما همه گیر داده بودن که باید برم و بخونم!

خلاصه رفتم!!!! ولی خودمونیما گند زذم توش....چون این اولین باری بود که من جلوی هزار تا آدم می خوندم!

اون شب...

درست مثل یه رویا بود...درست مثل تجسم خودم....جلوی یه جمعیت بزرگ آهنگ خوندم....

و این...اشتباه نکن دوست عزیزم!!! این اتفاقی

نبود!!! این به این دلیل اتفاق افتاد که من این اتفاق رو از قبل توی ذهنم تجسم کرده بودم و خب واقعی شد!!!

میدونم باور نمیکنی! حقم داری! اما این واقعیه!!! تو به وسیله ی قدرت تخیلیت میتونی به تک تک ارزوهات برسی! نیرویی که درون توه از هر نیرویی تو این دنیا بزرگتره!!! اما باید کمی روش کار کنی تا قلق کار دستت بیاد....

خب!!! اگه کنجکاوی بهت پیشنهاد میکنم که حتمااااااااااا 100 درصد کتاب راز نوشته ی راندا برن رو بخونییییییییی این کتاب زندگیییییییییت روووووو برایییییییی همیشششششههههههههههه عووووض میکنه!!!!!! بهم اعتماد کن و اون کتابو بخر!!!

ببخشید که طولانی شد مرسی

 

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: قانون جذب راز,
+ چهار شنبه 29 خرداد 1392 ساعت 19:46 بـ ه قـلمـ مت


طراح : صـ♥ـدفــ